شعری از کالی سیبر
ترجمه به فارسی: ناصر صارمی
به من بگویید نور چيست!
روشنايي چه معنايي دارد؟
شما از ديدگانتان چه خيری ديدهايد؟
حقيقت را به اين كودك كور بگوييد
شما همواره از چيزهای عجيب و غريب حرف میزنيد
از خورشيد درخشان سخن میگوييد
اما من فقط و فقط گرما را حس میكنم
راستي، جناب خورشيد چگونه میتواند روز و شب را بسازد؟
من، خود، روز و شبم را میسازم
با بازیكردن يا خوابيدنام
وقتی كه بيدارم
معنایش اين است كه روز شده
من صدای آهكشيدن شما را میشنوم
و می دانم كه بر اين طفل بیچاره دل میسوزانيد
ولی بیترديد صبوری من نتيجه خواهد داد
من هنوز معنای نداشتن چشم را نفهميدهام
چرا بايد براي چيزی كه هرگز نميتوانم داشته باشم اندوهگين باشم؟
من پادشاهی توانگرم، حالا كه نغمه در حنجرهام دارم
هرچند پسركی كور باشم.

(Colley Cibber (1671-1757
کالی سیبر، شاعر و بازیگر انگلیسی
مثل همیشه روان ترجمه کرده اید.
بسیار زیبا بود
چقدر شعر خوبی بود و این خوبی نشون میده که شما چقدر خوب ترجمه شده. سپاس از شما