شعری از الیزابت بیشاپ
ترجمه به فارسی: ناصر صارمی
چیرگی بر شکست، هنری است نه چندان دشوار
بسا باختنهایی که فقط در قالب کلامند
و اینگونه ازدست دادنها مصیبت نیست.
در روزمرگی چیزی را از دست میدهی
بساز با گم کردن کلیدهای خانه و سردرگمیاش و ساعتی را که به تنگی گذشت
چیرگی بر شکست هنری است نه چندان دشوار
حالا تمرین کن هجران پدرت را و بهسرعت
ازدست دادن مکانها، فرصتها و جاهایی را که مقصد سفرت بودهاند
هیچکدامشان دردآور نیستند.
مادرم در بَرَم نیست. ببین آخرین یا یکی مانده به آخرین
اهالی خانهای که دوستشان میداشتم رفتند
چیرگی بر شکست، هنری است نه چندان دشوار
من دیگر دو شهر را ندارم:
یکیشان دوستداشتنیتر و دیگری بزرگتر
چه سرزمینهایی که در قلمرو خود داشتم، دو رودخانه ویک قاره
از دست دادمشان اما نبودشان فاجعه نیست.
حتی تو اگر نباشـی! ــ این صدا و ژستی است شوخیانه که دوست دارم ــ
باور کن دروغ نمیگویم. واضح است
چیرگی بر شکست، هنری نیست آنقدرها دشوار
هرچند، شبیه به یک فاجعه باشد (یادداشت کن!)

(Elizabeth Bishop (1911-1979
الیزابت بیشاپ، شاعر و داستان نویس امریکایی
درج دیدگاه