شعری از دیلن تامس
ترجمه به فارسی: ناصر صارمی

بر حذر باش از خزیدن آرام در آن شب فریبنده
روزگار فرسوده باید بسوزد و طغیان کند بر پایان‌گرفتگی روز
خشـــــــم، خشــــــم در برابر مرگ روشنایی

گر چه مردان خردمند، نهایتاً تاریکی را یک حقیقت می‌دانند
چرا که کلامشان به نبود روشنایی انجامیده بود،
آنها از خزیدن آرام در آن شب فریبنده می‌پرهیزند

آخرین فوج از مردان بزرگ، با چه ناله های زلالی درگیرند،
شاید کردار ضعیف آنها نیز در این خلیج سبز، سرگردان شده،
عصیــان، عصیــان بر مرگ روشنایی

قلندران که در پرواز، خورشید را در بر گرفته و نغمه سر داده‌اند،
چه بسیار می آموزند، که آنها نیز پریشانی خورشید را دیده‌اند
و از خزیدن آرام در این شب فریبنده می‌پرهیزند

مردان بزرگ، همانهایی هستند که آستانه‌ی مرگ را با فروغ خیره کننده‌ای می‌بینند
چشمان کور، می‌توانند شهاب‌آسا بدرخشند و شرربار باشند
طغیــان، طغیــان بر مرگ روشنایی

و تــو، پدرم، آنجا در آن اوج غمناکی که ایستاده‌ای
می‌خوانمت که با سیل اشک‌هایت یا نفرینم کنی یا طلب سعادت
که در آن شب فریبنده‌، آرام پا نگذارم
خشم، عصیان بر مرگ روشنایی.

رومئو و ژولیت

(Dylan Thomas (1914-1953
دیلن تامس، شاعر و نویسنده‌ی ولزی