غزلوارهای از شکسپیر در رومئو و ژولیت، پرده یک، صحنه پنج
ترجمه به فارسی: ناصر صارمی
[رومئو] اگر من با دستان زمخت و پلشت خویش
به حریم دستهای پاک و نازنین تو، درازدستی کردم
اما اکنون، لبهای من ـ این دو زائر رخبرافروخته از شرم ـ آماده ایستادهاند
که آن دستسودنِ خشن را با بوسهای آرام و مهرانگیز، تلطیف کنند
[ژولیت] ای زائر خوبسرشت، تو در حق دستهای خود، کملطفی مفرط روا میداری
همان دستهایی که در این لحظه، نهایت از خودگذشتگی را به نمایش گذاشتهاند
مگر نه این که دستهای قدیسان نیز با دستان زائرین، لمس میشوند!
و کفبهکف شدن دستهای قدیسان و زائرین، همان بوسه است.
[رومئو] آیا قدیسان را لب نیست! یا این که زائران، تنها دست دارند؟
[ژولیت] حتماً که هست. زائرانِ عاشق را لبهایی است برای دعا
[رومئو] پس ای قدیسه، بگذار تا لبان من، زحمت دستانم را بکشند
این دو زائر رخبرافروخته، در حق تو دعا خواهند کرد، مباد که نومیدی، جای ایمان را بگیرد.
[ژولیت] قدیسان از حرکت باز میایستند، هرچند به وقت استجابت دعا
[رومئو] پس تو نیز همانند ایشان، سکون اختیار کن تا با لبانت مستجابالدعوه شوم.
□
[ژولیت را میبوسد]
[رومئو] چنین است که لبان من با چشیدن لبهای تو، از گناه پاک خواهند شد
[ژولیت] اگر لبهای من، گناه از لبان تو برداشتهاند، پس بارِ آن را بر خویش گذاشتهاند
[رومئو] گناه لبهای تو؟
چه گناه نوشینی بر لبهای تو تحمیل کردهام
اینک با لبهایت آن گناه را به لبانم باز گردان.
[و دیگر بار ژولیت را میبوسد]

(William Shakespeare (1564-1616
ویلیام شکسپیر، شاعر و نمایشنامهنویس و بازیگر انگلیسی
درج دیدگاه